تولد دوست دخترم بود و واسش کادو و یه کارت پستال خریده بودم..
اول نشستم چک نویس کردم اون چیزایی رو که میخواستم بنویسم بعد نوشتم تو کارت پستاله و
کاغذ چک نویسرو پاره پاره کردم قشنگ 30 40 تیکه شده بود و نمیدونم چجوری شد یادم رفت کاغذ باطله ها رو بریزم سطل آشغال و موند رو میزم !!
رفتیم تولد و برگشتم دیدم مامانم نشسته داره تلویزیون میبینه ...
من : سلام مامان گشنمه از شام چیزی مونده !؟؟
مامانم : دیگه از من شام نخواه برو همون ستاره شب های تارت واست شام درست کنه... حالا اون نقطه روشن زندگیت بوده آره ؟!
من 28 سال خون دل خوردم تو نره خرو بزرگ کردم نقطه تاریک بودم؟
حتما بابات هم سیاه چالست دیگه !!!؟؟
من : مادر من اینا چیه میگی !!
مامانم : برو رو میزت رو ببین میفهمی ، بعدشم نــره غــول خیر سرت دانشجویی اونجایی که نوشتی "تو هجم تو خالی قلب من رو پر کردی" حجم با این ح جیمی هست نه با ه دو چشم...!
خاک تو سرت !!
گاهی چقدر دلم هوس شیطنت میکند...
از همان شیطنت هایی که حرف تو پشت بند آن باشد که بگویی:
مگه دستم بهت نرسه..
اپم بیا!!منتظر
سینا داداش شما برای من نظر خصوصی نزاشتید !!!
اخه نظر خصوصی رو نمی شه تایید کرد که برادر من...!!
من معذرت میخوام بگو کدوم نظراته من پاکش کنم!!
ببخش!
اووووف بابا من فکر کردم تو7080 سالته!!!به من میگی سنت کمه!!!
نه اتفاقا شاید قبلا این طور بوده باشه ولی الان نیست من خودم اونی که دوسش دارم نه قیافه داره نه تیپ ولی ادمه!!
من تو خیابون که راه میرم شاید یه پسری رو ببینم که قیافش معرکس و ازش خوشم بیاد ولی باور کن یه پوس خندم بهش نمی زنم!چون واسه خودم کسیرو دارم!همهی ادما شبیه هم نیستن بعضی ها قیافه هم نداررن ولی به قول تو خائنن!
منم به عشق اینترنتی اعتقاد ندارم ولی به عادتش چرا!!
آخ آخ آخ بدجوری ضایع شد